
دقت کردين که ......
گفته ميشود که با فشار دولت، ممکن است مجمع تشخيص مصلحت نظام بخواهد لوايح FATF را تصويب کرده و اجراي آن را به لغو تحريمها مشروط کند.
خط:
1- تصويب بدون اجرا هيچ ارزش بينالمللي ندارد و نهتنها باعث رفع محدوديتها نخواهد شد، بلکه کشور را براي اجراي آن تحت فشار بيشتري خواهد گذاشت.
2- امکان داشتن "حق تحفظ" در FATF ، يک دروغ آشکار است.
اساساً در هيچ توافقي، حق تحفظ عليه ذات توافق معني ندارد. خواستههاي FATF از ايران کاملاً آشکار است. به طور مثال، FATF صراحتاً بيان کرده که اصلاحيه ايران مبني بر استثناء کردن گروههايي بر اساس اصل 154 قانون اساسي و به تشخيص شوراي عالي امتيت ملي را نمي پذيرد. همچنين در متن قطعنامه 2231 شوراي امنيت سازمان ملل، 84 شخص و سازمان ايراني تحريم شده که با پذيرش ضوابط FATF حتي در داخل ايران اين افراد تحريم خواهند شد.
3- مشخص نيست مبناي مصلحت در مجمع تشخيص چيست! اگر اسلام و قرآن مبنا باشد، مصلحت بستن راه تسلط کفار بر مسلمين (قائده نفي سبيل) است. معالاسف، تفسير برخي از مصلحت، کوتاه آمدن در مقابل زياده خواهيهاي دشمن است.
4- نتيجه سياست "تنشزدايي" و "اعتمادسازي" با دشمن، برجام بود که معلوم نيست کي قرار است از آن افتضاح درس عبرت گرفته شود.
5- قبلاً گفته ميشد با تصويب FATF ، مجبور به تحويل دادن حاج قاسم به دشمن خواهيم شد. امروز دشمن به برکت صبراستراتژيک پسابرجامي، سردار دلها را شهيد کرده و خونش هنوز ميجوشد. انتقام که نگرفتهايم، هيچ! باز دنبال دادن امتيازات بيشتري به قاتل او هستند!
6- بايد بدانيم که کنوانسيونهاي پالرمو و cft کف خواسته هاي FATF از ايران ميباشد نه سقف خواسته ها؛ به عبارت ديگر، مسائلي همچون تضمين وجود نظام شناخت همهجانبه مشتري، تضمين استقلال واحد اطلاعات مالي و... که در بيانيههاي اخير نيز مورد تاکيد واقع شدهاند نشان ميدهند استانداردها و تفاسير اين نهاد مانند تصويب دو کنوانسيون، ايستا و ثابت نيست و ارزيابيهاي دورهاي از کشورهاي مختلف در مجمع عمومي اين نهاد نيز مويد اين پويايي است.
در واقع اين نهاد مرتباً در حال به روزرساني خود ميباشد و حتي در اهداف نيز در سالهاي اخير به صورت پويا عمل کرده و مواردي همچون اشاعه سلاحهاي کشتار جمعي را نيز در کنار مبارزه با پولشويي و تامين مالي تروريزم در دستور کار خود قرار داده که ايران از نظر دنياي غرب در تمامي اين موارد متهم است و بايد متحمل هزينههاي بيشتري شود.
7- اين حد از تذبذب در مجمع تشخيص مصلحت که قرار بود بنبست شکن باشد با فلسفه وجودي آن در تناقض است. مجمع بايد FATF را قاطع رد کند تا اصلاحطلبان هرچند روز يکبار باز آن را زنده نکنند.
8- بايد به شرف امثال مجيد انصاري و صدر و باهنر و عارف که از روز اول ثبات فکري داشتند و معتقد بودند که دست دولت را نبايد بست، درود فرستاد. چون با اين روند هر لحظه بيم آن ميرود که موافقين فعلي رنگ عوض کرده و خام توجيهاتِ "برجامآوران" شوند.
مجمع تشخیص (على رغم وجود مردان بزرگ و غیورش) را خیلى جدا از دولت در نظر نگیرید!
کدام مصلحت؟
با کدام بنیه اعتقادى و ملى، در کدام سبک زندگى؟
یکبار رستم و افراسیاب (و ننگ این مردم از بند اجنبى به دست هاشون) رو بخوانید، که به حاکم مستقر مى شوریدند اگر پیشنهاد تحمیل بند مى داد...
ما مثل "وارد کنندگان گندم" اسطوره مون سامسون هاى زندانى و دست بسته ى مصلحت نگر نبوده !
((غرض اینکه : مصلحت و تشخیص اش رو از اهل صلاح بخواهید، احتمال! خیال! و رویاى تصویب! لوایح تحمیلى خودش ام الفساد و مایه طرد هست، چه برسه سخن گفتن ازش))
"هم دولت تهران، هم دشمنان جهانى مون" مطمئن باشند اگر قراردادى تحمیلى و جبرى باشه، شما هم مکلف ب امضاء ... تا برگى به درخت و ریشه اى در خاک باشه، امیرخیز دان یوخ، تبریز دان یوخ، ایرااااااااان دان شرف بایراخلار گلر.