
«کرونا» را مي توان بدون شک بزرگترين يا يکي از مهم ترين بحران هايي دانست که همه جهان را به خود درگير ساخته است،
شيوع و کشندگي اين بيماري به حدي سريع است که بسياري از کشورها را درمانده ساخته و سران اين کشورها را ناچار ساخته است دست به تدابيري بزنند که از جنگ جهاني دوم به اين سو بي سابقه بوده است.
قدرت هايي چون آمريکا، انگليس و آلمان که خود در رسيدگي به بحران و جلوگيري از شيوع و کشندگي آن درمانده شده اند براي کشورهاي ديگر مانند ايران که تدابير تا حدود زيادي تاثير گذار را پيش گرفته و در مرحله غلبه بر اين بيماري هستند نسخه تجويز مي کنند!
روي سخن اين نوشتار آني که ذکرش رفت نيست، اين جا به روي ديگر سکه خواهيم پرداخت.
رهبري در سخنراني اخير خود به نکته اي اشاره کردند که پس از آن رسانه هاي ضدانقلاب بي استثنا بر روي آن انگشت گذاشته و به زعم خود تلاش کردند آن سخن را به استهزا و تمسخر بگيرند.
در رابطه با بخش اخير سخنان رهبري مي توان به اين نکته بسيار مهم اشاره کرد که اين گمانه زني و بيان احتمال منطقي در يک فضاي بدون پشتوانه مطرح نشده است.
سوابق متعدد تاريخي وجود دارد که اين گمانه زني را تقويت مي کند که ما در اين گزارش به پاره اي از آن ها اشاره مي کنيم؛
1.صادرات خون هاي آلوده به ويروس ايدز آن هم در اوج جنگ تحميلي عراق عليه ايران، از سوي فرانسه يکي از مواردي است که بي شک مي توان در اين گزارش بدان پرداخت.
صادرات خونِ آلوده به ويروس ايدز توسط فرانسه به ايران حربهاي بود که ساليان دراز در سکوت مجامع علمي و قضايي عليه مسلمانان به کار گرفته شد.
شرکت فرانسوي «مريو» در سالهاي 1361 تا 1364 فاکتورهاي انعقاد خون آلوده به ويروس «اچ.آي.وي» را به ايران صادر کرد و 102 نفر از بيماران هموفيلي کشور بر اثر آلودگي اين فاکتورها، به ايدز مبتلا شدند.
در سال 1364 فراوردههاي خوني شرکت فرانسوي مريو که آلوده به ويروس ايدز بود، به بيماران هموفيلي، که نياز دائم به دريافت انواع فاکتورهاي انعقادي خون دارند داده شد. هنگامي که اين موضوع در ميان بيماران هموفيلي افشا شد، وزارت بهداشت آلودگي فراوردههاي خوني وارداتي به ايران را تکذيب کرد در حالي که نماينده اين شرکت پس از بازگشت به کشورش فرانسه، در نامهاي به وزير بهداشتِ آن زمان، آلوده بودن فراوردههاي شرکت مريو را تاييد کرد.(1)
در سال 1366 اولين مورد از بيماران هموفيلي که از طريق فراوردههاي خوني آلوده به بيماري ايدز مبتلا شدند شناسايي شد. پس از افشاي اين موضوع در دهه هفتاد، پروندهاي در اين مورد تشکيل شد و در خرداد1383، دادگاه حکم به پرداخت خسارت از طرف سازمان انتقال خون ايران به 974 شاکي پرونده، درمان بيماران مبتلا و عذرخواهي وزارت بهداشت داد. ولي تنها خسارت پرداخت شد و درمان بيماران و عذر خواهي وزارت بهداشت مسکوت ماند. (2)همچنين آمار واقعي بيماران هموفيلي و نزديکان آنان اعلام نشد.(3)
جالب اين که گروهک نفاق نيز در اين جنايت نقش مهمي ايفا کرده بود، روزنامه «جمهوري اسلامي» طي گزارشي به تاريخ 9 تير 1371 در اين زمينه نوشته بود «بهمن حبيبي از اعضاي رده بالاي منافقين طي بيش از سه سال خدمت در سمت معاونت علمي سازمان انتقال خون فرانسه عامل اصلي اين اقدام ضد انساني بوده و اکنون از متهمين رديف اول انتقال خون آلوده به ويروس ايدز به بيماران هموفيلي مي باشد.»
بي شک در اين زمينه گفتني هاي زيادي وجود دارد که جاي آن در يک گزارش مبسوط است ولي به اين نکته بسنده مي کنيم و مي گذريم «دولت هايي که در اوج جنگ تحميلي رژيم سفاک صدام عليه ملت ايران با صادرات خون هاي آلوده صدها نفر را در معرض ابتلا به بيماري مهلک ايدز قرار مي دهند نمي توانند اين جنايت را در مقطعي ديگر و به شکلي جديد و به بهانه کمک به مبتلايان کرونا تکرار کنند؟!»
«آلمان» يکي از کشورهايي است که در جنگ تحميلي عراق عليه ايران از هيچ کمکي به صدام دريغ نکرد، تسليحات شيميايي به کار رفته در جنگ از سوي رژيم بعث اکثرا از سوي کشورهايي چون آلمان به او اعطا مي شد!
راديو بي بي سي نيز به نقل از مجله اشپيگل گزارش مي دهد:«هيچ کشوري به اندازه آلمان چنين کمک تحقيقاتي و توليدي به عراق در تهيه يک نوع سلاح کشنده و تعيين کننده نکرده است.»
در طول جنگ تحميلي نيز روزنامه ها به ارائه گزارش هايي از کمک هاي تسليحاتي آلمان به رژيم صدام مي پرداختند، به عنوان نمونه روزنامه «اطلاعات» يک مرداد 1367 از همکاري شرکت هاي آلمان غربي با رژيم عراق در توليد سلاح هاي شيميايي خبر داده بود، يا روزنامه «کيهان» 13 آذر 1361 نوشته بود «کاميون داران آلماني براي نجات صدام مي رانند، آلماني ها در کاميون سيمان مسلسل براي عراقي ها حمل مي کنند.»!
البته کمک هاي تسليحاتي به صدام در جنگ با ايران مختص آلمان غربي نبوده و عراق در جنگ با ايران از کمک شرق و غرب برخوردار بوده است، روي سخن اين جا است که بعد از جنگ جانبازان شيميايي که با سلاح هاي اهدايي دولت آلمان به صدام مجروح شده بودند براي درمان به اين کشور اعزام شدند!
دکتر مصطفي قانعي، رئيس انستيتو پاستور و مشاور وزير وقت بهداشت و از پژوهشگران حوزه سلاحهاي شيميايي اسفند 1392 در مراسم يادبود بيستوششمين سالگرد بمباران شيميايي حلبچه در پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماري جهاد دانشگاهي در بيان چرايي اعزام جانبازان ايراني به آلمان گفته بود: « پس از کاربرد سلاح شيميايي توسط عراق عليه رزمندگان ايراني و مردم حلبچه و سردشت، تصوري که مسئولان کشور ما داشتند اين بود که چون آلمان اين سلاح را درست کرده است بنابراين راه درمانش را هم ميداند. براي همين مجروحان را به اين کشور اعزام کردند.»(8)
اما نکته تاسف آور آن جا است که پزشکان آلماني به جاي آن که به درمان جانبازان شيميايي بپردازند تاثير داروهاي جديد بر روي اين بيماران را مورد آزمايش قرار مي دهند، در اين زمينه حسن خسروآبادي رئيس وقت مرکز روابط عمومي و اطلاع رساني بنياد شهيد و امور ايثارگران آبان ماه 1391 گفته بود: « اعزام به خارج بسياري از جانبازان لزومي ندارد. آنها تصور ميکنند اگر به کشورهاي اروپايي سفر کنند با داروهاي ويژهاي که در اختيار آنها ميگذارند، بهبود مييابند، اين در حاليست که آنها از اينکه پزشکان خارجي با ارائه برخي از همان داروها در حال آزمايش تاثير داروهاي جديد به روي جانبازان هستند، بيخبرند.»
اين مسئول وقت همچنين گفته بود: «عوارض بعضي داروهاي خارجي نامشخص است، به طوري که برخي شرکتهاي خارجي با ارائه رايگان آن به پزشکان ايراني، در صدد آزمايش تاثير داروها به روي جانبازان هستند.»(9)
22 شهريور 1379 نيز آقاي هاشمي رفسنجاني رئيس وقت مجمع تشخيص مصلحت نظام در يک مصاحبه با گروهي که قصد ساخت سريالي براي صدا و سيما داشتند شرکت کرد، در اين مصاحبه از هاشمي رفسنجاني سوالي پرسيده شد که پاسخ ايشان ناظر بر اصل سوال نبود.
دوم_ با بردن اين مصدومين به اروپا، پروندههاي بسيار جدّي در اروپا به وجود آورديم و در مسايل بعدي براي ما مفيد است. يعني ما با همين پروندها ميتوانيم ثابت کنيم که ريشه اين مواد عراقيها کجاست و از کجا آمده است.
نکته دوم_ چه کسي است که نداند رژيم صدام در طول جنگ عليه ايران از سلاح هاي شيميايي استفاده کرده و اين سلاح هاي را از غرب به ويژه آلمان تهيه کرده بود؟!
نکته سوم_ اين که داروهاي ساخته شده براي درمان بيماران شيميايي بايد بر روي همين بيماران آزمايش شود و بعد جنگ ايران و عراق نمونه مشابهي که در جهان از سلاح هاي کشتار جمعي در حجم گسترده استفاده شده باشد نداشته ايم و در نتيجه بهترين سوژه آزمايشگاهي براي پزشکان آلماني جانبازان ايراني مي توانست باشد.
تصور کنيد که کشوري در طول جنگ ايران و عراق، به دشمن اين ملت سلاح هاي کشتار جمعي داده است تا با اين سلاح ها جوانان اين ملت را در جبهه ها و مردم را در سطح شهرها و در خانه هاي خود قتل عام کند، بعد از جنگ ژست انسان دوستانه مي گيرد و مجروحين جنگي را با «آغوش باز»! مي پذيرد و به جاي مداواي اين مجروحين داروهاي جديد را بر روي اين جانبازان امتحان مي کند تا خداي نکرده قبل از حصول اطمينان به نتيجه بخش بودن اين داروها نسبت به بيماران آلماني يا غربي تجويز نشوند!
از اين جنايت، جنايت بالاتري مي توان تصور کرد؟!
آيا چنين دولتي که از چنان جنايتي خودداري نمي کند، نمي تواند با ژست انسان دوستانه داروهايي که براي بيماران آلماني ساخته شده و مرحله آزمايش آن طي نشده است را در ايران و بر روي مردم کشورمان امتحان کند و بعد از حصول نتيجه و آزمايش و خطاهاي فراوان وقتي که به نتيجه رسيد، به استناد تحريم هاي موجود از ورود اين دارو به ايران جلوگيري کند؟!
از نمونه هاي مشابه مي توان فراوان مثال زد، کافي است به دلايل شهادت اسراي فلسطيني پس از آزادي از زندان هاي رژيم صهيونيستي نگاهي بيندازيم تا روشن شود صهيونيست ها قبل از آزادي اين اسرا و گرفتن ژست حقوق بشري با تزريق مواد سمي زمينه شهادت اين افراد را فراهم مي کردند.
تعدادي از اسراي فلسطيني پس از آزادي از زندان هاي رژيم صهيونيستي به بيماري هاي مهلک و صعب العلاج مبتلا مي شوند و به شهادت مي رسند. در پي شهادت پي در پي تعدادي از اين اسرا، تحقيقاتي صورت گرفته است که گزارش ها از تزريق مواد سمي به اين افراد پيش از آزادي از زندان حکايت دارد.(11)
شايد اين نمونه ربطي به موضوع گزارش ما نداشته باشد ولي کافي است به اين مسئله توجه کنيم که حقوق بشر غربي حقي را براي انساني که غربي نباشد قائل نيست، آنان بيماري را به رايگان مداوا نمي کنند مگر آن که نتيجه اي براي بيمار غربي داشته باشد، آزمايش داروهاي ساخته شده بر روي بيماران ساير کشورها از جمله ايران در اين راستا مي تواند مورد ارزيابي قرار گيرد، آنان حتي در آزادي زندانيان و اسرا نيز نمي توانند ذات خود را پوشيده نگه دارند، اگر مجبور به آزادي اسيري شوند يا او را غفلتا بعد از آزدي خواهند کشت چنان چه در باره سمير قنطار اتفاق افتاد و يا قبل از آزادي اين اسير به او سم تزريق مي کنند تا بعد از مدتي و ظاهرا به مرگ طبيعي از دنيا برود!
صادرات خون هاي آلوده به ويروس ايدز که در دهه شصت اتفاق افتاد و چند سال بعد از پايان جنگ افشا شد نيز در اين راستا مي تواند مورد ارزيابي قرار گيرد.
غربي ها انسان شرقي را در واقع انسان نمي دانند و براي او حقوقي قائل نيستند، امروز کساني که چشم به حقيقت بسته اند و مداوم مي گويند که بايستي دست دوستي غرب به ويژه آمريکا را به گرمي بفشاريم اين مستندات را چه مي کنند و درباره آن چه مي گويند؟! آيا چشم ها را باز مي کنند؟!
خون آلوده به ايران وارد ميشود، مردمک، 22 اسفند 1387
ناگفتههاي بيماران هموفيلي از 10 سال زندگي با ايدز و هپاتيت، خبرگزاري فارس، 25 ارديبهشت 1385
«مريو» چشم به راه دادخواهي ايران، روزنامه اعتماد، 11 آذر 1387
روزنامه جمهوري اسلامي، 9 تير 1371، صفحه 12
رسالت، 17 دي 1367، صفحه 12
اطلاعات، 1 مرداد 1367، صفحه 16
«جمهوري اسلامي»، 10 فروردين 1367
چرا مصدومان شيميايي جنگ به آلمان اعزام ميشدند؟ ، ايسنا، 26 اسفند 1392
توضيحات بنياد شهيد درباره علل عدم اعزام «حاج ناصر» براي درمان به آلمان ، ايسنا، 25 آبان 1391
مصاحبه درباره حملات شيميايي عراق در جنگ، 22 شهريور 1379 ، مرکز اسناد آيت الله هاشمي رفسنجاني
افشاي علت بيماري و شهادت فلسطيني ها پس از آزادي، شبکه خبر، 15 بهمن 1392