
يکي از مسائل مهم ساختماني در تاريخ معماري جهان، انتقال سطح مربع به دايره در فضا بوده است. اين مسئله براي اولين بار به دست معماران ايراني حل شد. زمان اختراع اين گوشهسازي را متعلق به اواخر دوره اشکاني ميدانند که در دوره ساساني به خصوص در دوران اسلامي تکامل مييابد.
معماران ايراني عصر اشکاني، براي نخستين بار به دنبال راهحل مسئله قرارگيري دايرهي گنبد بر روي مربع «بِشَن» (1) بودند. در معماري ساساني جهت تبديل زمينه مربع به هشت ضلعي، راهحلهاي متکاملتري جايگزين شد و چندين فن گوشهسازي مختلف مانند فيلپوش و سِکُنج بهکار رفت.
در اين ميان به نظر ميرسد، آنچه ميتواند زمين? ايجاد پَتکانه (2) باشد، گوشهسازي «سِکُنج» (3) است. سکنج متشکل از دو تاق اريب است که همديگر را در يک نقطه [و به عبارت دقيقتر در يک خط] قطع کرده باشند. تقاطع دو تاق، اين نوع گوشهسازي را به وجود ميآورد»(پير نيا 1370،ص 22)
منبع : معماري ايراني نيارش، غلامحسين معماريان و هادي صفايي پور،ص291-292
پ.ن 1: گنبدخانه از سه قسمت گنبد، بِشَن و چَپيره تشکيل شده است. گنبد خانه همان زمينه گنبد است و بِشَن يا هيکل قسمتي است که روي تهرنگ به صورت مکعب (يا ديگر اشکال منتظم) بالا ميآيد و يک يا دو طرف آن باز است و بالاخره چپيره (جمع شده) بخشي است که تهرنگ مربع يا مستطيل را به دايره تبديل کرده و گنبد را روي بِشَن سوار ميکند.
پ.ن 2: تاق بندي، تاقچه بندي، تاقهاي کوچکي روي هم سوار مي شوند.
پ.ن 3: گوشواره يا فيلگوش، يکي از روشهاي «گوشه سازي» براي تغيير مقطع "چارگوش" ديوارها به "گِرد" براي ساخت طاق يا گنبد بر روي ديوار است که از گذشته در معماري ايراني کاربرد فراواني داشته است.