
نقطه تمرکز اغلب شبکههاي اجتماعي، بر دو عنصر اشتراکگذاري و تعامل قرار دارد. شبکههاي اجتماعي سايبر يکي از بسترهاي زندگي در عصر جديد هستند؛ متأسفانه بسياري از سياستگذاران در شبکههاي اجتماعي، ابعاد غيرفني و اجتماعي اين پديده را به نحو صحيح و دقيق درک نميکنند.
يکي از پديدههايي که بر اثر اشتراکگذاري و تعامل مستمر در فضاي مجازي براي کاربران رخ ميدهد و داراي اثرات گسترده اجتماعي ميباشد، پديد? همرنگي است. همرنگي با جمع بهمعناي تغيير در تفکر، شناخت و رفتارها بر اثر فشار حقيقي يا مجازي ديگران است. در اين فرآيند فرد براي کسب تأييد اجتماعي از جمع که نشانهاي بر تأييد صحت اعمال و رفتار اوست و در نهايت منجر به کسب روابط اجتماعي قويتر ميشود، خود را مطابق انتظار جمع همرنگ مينمايد.
آنچه سبب اين رفتار ميشود همانا نفوذ اجتماعي اطلاعاتي بر فرد است که او را به همرنگي وادار ميکند. علت همرنگي فرد اين است که به باور فرد، تفسير ديگران (جمع يا اکثريت) از يک موقعيت مبهم، از تفسير خودِ فرد صحيحتر است. بنابراين اين امکان تقويت ميشود که فرد در مقابل کنشجمعي در فضاي مجازي در يک موضوع خاص سه رفتار متابعت، همانندسازي و درونيکردن را از خود بروز دهد. در اولي ميل به تشويق يا ترس از تنبيه (در فضاي مجازي) عامل تبعيت است؛ در دومي اين امکان وجود دارد که فرد به عقايدي باور پيدا کند که مطابق افکار قبلي او نيست، اما در مداري از جاذبه و کشش بهوسيل? شواليههاي فضاي مجازي گرفتار آمده؛ و در سومي رسوخ اعتقادات تازه برآمده از ديگران در مباني شناختي فرد صورت ميگيرد. ميتوان از اين لحظه به بعد فرد را نه مخاطب پيام رسانهاي خاص که عضوي از آن رسانه دانست که در راستاي اهداف آن تلاش نيز ميکند.
انديشکده برهان